کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

پنج شنبه 5/11/91 روزی که به من و تو خیلی خوش گذشت

1391/11/9 15:17
نویسنده : مامان سارا
2,207 بازدید
اشتراک گذاری

ستاره آسمون زندگیم ، سلام

اول اجازه بده از همه دوستای عزیزی که بخاطر پست قبلی نگران حالت شدن و جویای احوال بودن تشکر کنم و بهشون پیغام بدم که حالت خوبهِ خوبه و خدارو شکر بهتر شدی

جوجوی مامان ، روز پنجشنبه 5/11/91 به همراه سحر جون و آمیتیس چشم قشنگه رفتیم خونه خاله نسرین ، واااااااااااااای اگر بدونی آمیتیس چقدر گوگولی شده بود می تونست تقریباً حرف بزنه ، داییییییییییی ( بماند که دایی هم نداره !!!! ) در ( منظورش سحر ) ددید ( منظورش جمشید ) یاااااااااااااعللللللللللللی ( یا علی! ) کجاییییییییییی ( با کلی اشوه وناز) فداش بشم من ماچ

تو راه تو و آمیتس خوابیدید !!!

از وبلاگ خاله نسرین یه عکس کش رفتم که با دیدنش غافلگیر شدم تعجب

من ( کیان تو شکمم ) ،‌خاله نسرین ( صدرا تو شکمش ) و خاله سحر ( آمیتیس تو شکمش )

و

کیان قلب من ، آمیتیس عشق من و صدرا نفس من

و بقیه عکسای اون روز

و وقتی رسیدیم دو تایی بیدار شدید عصبانی

اولش که صدرا خونه داییش ( واحد بغلی بود) و بعد از خوش بش با نسرین جون ، نسرین جون رفت صدرا رو آورد تعجب سه تا نی نی گولو آخ

ولی خیلی خوب بود الهی فدای هر سه تاتون .

شما که اولش با همون قیافه علامت سوالیت هاج و واج نگاه می کردی ( فدات بشم مادر ) ، آمیتیس با جیغ و گریه هاش شما رو می ترسوند ( آخه قربونش برم بین دو تا پسر گیر کرده بود ) و اما صدرا با زبون بین دو تا لثه و اون چشای درشتش ( هزار ماشاا.. ) به تو و آمیتیس نگاه می کرد .

اگه بدونی شما سه تا جوجه چه به روز خونه خاله نسرین آوردید متفکر میز شیشه ای براق و تمیز خاله تبدیل شد به یه میز مات ( فقط با اثر انگشت سه تا جوجه ) تعجب تلویزیون و ضبط صوت و DVD و ماهواره و خلاصه هر چیزی که دست و نوک شما جوجه ها بهش رسید یه حالی بهش دادید .

( وااااااااای نسرین جون الهی فدات شم بخاطر این دو تا وروجک من و سحر نتونستیم کمکت کنیم و خونه رو مرتب کنیم بخدا شرمنده هنوزم وقتی یادم می افته عذاب وجوان دارم خجالت)

شما و صدرا با روروئک صدرا بازی می کردید و آمیتیس راه می رفت و همه جارو سرکشی می کرد ( جوجه ناز من ) .

نمی دونم چی شد که ما سه تا ( من و سحر و نسرین ) با هم عکس نداختیم متفکر البته با توضیحات آن روز که معلومه دیگه چراااااااااااااااااااا

خیلی روز خوبی بود و به ما خیلی خوش گذشت ( از خاله نسرین مجددا ممنونیم خیلی زحمت کشیدن )

الهی فدات بشم که زبونت همش بین لبات بود جوووووووووووووووووووجه

آمیتیس عسل من

صدرا جیگر من

امیدوارم دوستی هامون پایدار باشه و شما سه تا جوجه در آینده دوستای خوبی برای هم باشین

می بوسمتون

ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

نرگس
8 بهمن 91 12:44
انشاالله هميشه خوش باشين


شما هم همینطور
مامان راضیه
8 بهمن 91 12:59
سلام مامان سارا جون
خوب کردی خبر دادی دلواپس کیان فسقلی بودیم
بمیرم هنوز جای زخم رو بینیشه
عجب مهمونی خوبی بوده من بودم می موندم کدوم این نی نی ها رو گاز گاز کنم
کیان جونم عجب کیفی کردی پیش دوستات
شاد باشی عزیزم همیشه
سارا جونم به دوستای خوبتم سلام برسون


سلامت باشین عزیزم

محدثه
8 بهمن 91 13:47
سلام عزیزم به وبلاگم بیا .یه مسابقه ی بزرگ گذاشتم.......................
با جایزه های بی نظیر



چشم حتماً
مامان ماهان
8 بهمن 91 14:00
سلام سارا جون انشاالله همیشه به گردش و مهمونی. جیگر این سه تا فسقلی و که خیلی ماشاالله نازن. خدا حفظشون کنه. کیان عشق منم خیلی ببوسش.


سلامت باشین ، شما هم عشق منو ببوس
نرگس مامان باران
8 بهمن 91 17:01
عزیزم خوشحالم که بهتون خوش گذشته خیلی دوست دارم کیان جونمو ببینم از طرف من کلی بچلونش
مامان سپیده
8 بهمن 91 17:26
واااااااای چه نی نی گولوهایییییی ایشالا همیشه جمعتون جمع باشه خیلی سعی کردم بتونم بیام همتونو ببینم اما نشد خصوصی داری سارا جون
زینب ( مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
8 بهمن 91 19:34
سلام سار ا جونم ...
ماشالله هر سه تاشون ناز نازی هستن ...
من عاشق ژست علامت سوال کیانم
خدارو شکر که کیانم خوب شده


مررررررررررررسی خاله زینب گل
مامان آروین
9 بهمن 91 9:34
امید وارم همیشه روزهاتون خوش و خرم و لباتون خندون باشه . نی نی های نازی دارید . خدا حفظشون کنه . کیان جونو از طرفم ببوسید .


ممنونم همچنین چشم
مامان نسرین
9 بهمن 91 13:34
ای جون دلم به سه تاشون خیلی خوب بود سارا جون خیلی زحمت کشیدید که به ما سر زدید بازم از این کارا بکنید.
خواهش میکنم عزیزم این حرفا چیه خونه بچه دار همیشه همین جوریه دیگه صدرا خودش هر روز یه صفایی به همه چیز میده
وای این عکس کیا کنار گاز و کی گرفتی؟اصلا کی اومد اونجا قربونش برم
ای وای راست میگی ما سه تا با هم عکس ننداختیم با وجود سه تا دوربین حیف


حیف شد می تونستیم یک سال دیگه دوباره مثل امسال عکس سه تایی و سه تا جوجو رو ببینیم

مامان نسرین
9 بهمن 91 16:32
ههههههه سارا خیلی با حالی

البته اعتراف میکنم که منم از وبلاگ سحر کش رفتم (بین خودمون باشه هاااااااا)


بهش نمی گم
مامان یه فسقِلی
10 بهمن 91 1:11
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی قشنگ و بامزه نوشته بودید

ای خدا ........ چه باحال ... سه تا خانومه باردار و حالا سه تا نی نی شیطووووووووووووون

میگم ماشالا خاله سحر چه خوشگلن


آره ماشاا.. دوستم خیلی خوشگله ، دخترشو دیدی که چه نازه ماشاا.. باشه بهش
مامان یه فسقِلی
10 بهمن 91 1:17
دســـــــــــــــــــت هایم نمــــــــــــــــــــــی رسند تا ستـــــــــــاره آرزوهای محــــــــــــــال را برایت بچــــــــــــــــــــــــــینم...

آنچــــــــــــــــــــه از ستاره برایم مهـــــــــــــــــــــمتر است، رویای نابِ آرامــــــــــــــــــــشِ توست...

عزیزم ، اعیــاد مـــــــــــــبارک ...


ممنونم مامان یهِ فسقلی
مهسا(مامان هستی)
10 بهمن 91 15:33
ایییییییییییی جوووونم میبینم که دوسته منم که اینجاست نسرین جون و صدرا جوجو


اِ دوست شماست
زهره مامان آریان
11 بهمن 91 1:01
همیشه خوش باشید الهی


همچنین عزیزم
زهره مامان آریان
11 بهمن 91 1:02
چطوری سه تا فسقلی وروجک رو کنترل کردین


اگر بدونید
من با دو تا دست کیان و آمیتیس و صدرا رو نگه داشتم تا اونا بتونن سفررو بچینن
مهسا(مامان هستی)
11 بهمن 91 20:40
بعلههههههههه



پرهام
11 بهمن 91 21:44
جای مارو هم خالی کنید



چشششششششششششششششم ، جای شما خالی
مامان محمد و ساقی
18 بهمن 91 20:23
سلام سارا جونم
دیشب تمام این پستها رو خوندم ولی نشد کلمنت بزارم.الان هم دوباره خوندم.این پست خیلی خاطرانگیزه و همیشه تو ذهنتون میمونه.خودتون و بچه هاتون امیدوارم سالیان درازی در کنار هم خوب و خوش باشین


ممنونم دوست عزیزم
امیدوارم شما هم همیشه سلامت و شاد و خوش باشین