کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

روز عشق در ایران باستان

1391/12/6 14:12
نویسنده : مامان سارا
629 بازدید
اشتراک گذاری

عشقم ؛

گفته می شود که در ایران باستان، بیست قرن پیش از میلاد روزی موسوم به روز عشق بوده است. این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از والنتاین غربی. این روز «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نام داشته.

«سپندارمذگان» جشن زمین و گرامی‌داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند و از مردان خود پیش کش‌هایی دریافت می‌کردند آنها در این روز از کارهای خود در خانه معاف شده و مردان و پسران کارها و وظایف جاری زنان را در خانه انجام می‌دادند.

آره عشقم ، ما هم مثل غربی ها و چه بسا خیلی قبل تر از اونا روز عشق داشتیم ولی افسوس از اینکه ایران الان ما چه ایران غارت شده ای که خیلی چیزاش فراموش شده ...

بگذریم ، روز 25 بهمن که مصادف است با 14 فوریه و روز ولنتاین ( روز عشق ) بود دوست داشتم یه کارایی بکنم به یاد ایام مجردی و ایام شیطنت بازی ، ولیکن مهمون ناخونده پوست تنت آقا یا خانم گال ، همه تمرکز منو بهم زده بود . این شد که حتی تبریک خشک و خالی هم بین من و بابایی ردل و بدل نشد !!!!!!!!!!

البته من خیلی متعجب نبودم چون بابا مجیدت کلاً از این لوس بازیها خوشش نمیاد و معتقده خریدن یه خرس کوچولو برای یه خرس گنده کار مسخره ایه نیشخند

ما هم همچون یه بانوی تمام عیار و سر براه اصلاً ادای خرس گنده هارو در نیاوردیم و طلب یه خرس کوچیک نکردیم چشم

و اما ... روز 29 بهمن که میشد یکشنیه ، بابا مجیدت بر طبق معمول این شباش ساعت 11 اومدن خونه ، بماند تا ما تلفنی حالی بهشون داده بودیم که از صبح که سر کاریم شبا هم انقدر دیر میایی که زیاد همدیگرو نمی بینیم و از این غرغرا ...

تو هم جدیداً تا بابایی رو می بینی چنان با ذوق طالب این میشی که بری بغلش و بابایی هم خریدای تو دستشو گذاشت رو میز و تو رو بغل کرد .

منم رفتم که بساط شامو بچینم و از روی میز نایلون خریدارو برداشتم ، دوغ و ماست و ...

اما یه نایلون دیگه اونجا رو میز بود و اونم واسه من بود نه برای بساط شما اون شب ...

بله ، بابا مجید تو روز عشق ایرانی ، عشق رو بهم یادآوری کرد ...

گفتم : اما من که چیزی برات نگرفتم

گفت : شما نباید چیزی می گرفتید امروز روز مردگیران است یعنی امروز باید زنها از مردها هدیه بگیرند

گفتم : نه بابا تعجب

گفت : آره باباچشمک

گفتم : نه دیگه چیزی نگفتم فقط بغلش کردم و بوسیدمش و چون شما هم طبق معمول این وسطا بودی یه ماچ محکم ازت کردم .

و اما اون خرس کوچولو برای این خرس گنده ( یعنی من ) یه لباس خیلی خوشگل بود که پدر گرامیتون با کلی خوش بش و تعریف روحیات من برای خانم فروشنده و دیدن ژونال لباسا از تبلت اون خانمهِ ، این لباسِ خوشگل رو انتخاب کرده

( بابا من اصلاً حساس نیستم خودش برام تعریف کرد که دیر کردنش بخاطر این بوده که کلی با خانمه داشته در مورد سلیقه من و روحیات من حرف می زده ... متفکر )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

پرهام
6 اسفند 91 15:25
مببارک باشه!


سلامت باشین
مامان نسرین
7 اسفند 91 1:24
به به چه لباس قشنگی مارکت باشه سارا جون دست اقای پدر هم درد نکنههههههههههه


واقعاً دستشون درد نکنه .
فکر کن می گم کاش زودتر یه مهمونی دعوت بشیم این لباسو بپوشم ، چی بگه خوبه ؟ می گیه این لباسو برای تو خونه خریدم !!!
مریم (مامان نگین)
7 اسفند 91 12:30
مبارکت باشه عزیزم...ایشالا همیشه خوشبخت و شاد باشین در کنار هم


قربون شما
مامان نسرین
8 اسفند 91 13:32
ههههه خب سارا جون بپوش تو خونه دیگهههههههههههه دوست داره برای خودش بپوشی.


چشم ، به ایشون هم گفتیم چشم تو خونه می پوشیم
مامان محمد و ساقی
8 اسفند 91 13:44
سارا جون مبارکت باشه
خیلی هم خوشگل و خوش سلیقه س
دستشون درد نکنه


قابل شما رو نداره
مامان مریم
9 اسفند 91 10:20
منم دلم خواست...خوش بحالت کادو گرفتی شوهریه ما که فک کنم کل مناسبتای تقویمش ریست شده ...


آخی عزیزم، قابل هم نداره ، البته اکثر آقایان هم همینطورند ، همسریه ما هم ژن های تکامل یافته داره
مامان ریحان عسلی
10 اسفند 91 1:50
سلام
حالا خوبه شما از این خرس کوچیکا گیرتون اومد ما که امسال همه چی یادمون رفت یا شایدم ... بخاطر فوت ... میگما مبارکت باشه اما این لباس تو تنت قشنگ تره یالا عکستو بذار اون وسطها احیانا کیان ازتون بوسیدنم یاد گرفته یا نه


آره حتماً عکس می ندازم از لباسم ، آخی خدارحمتشون کنه .
داریم سعی می کنیم بوس کردن یادش بدیم
مامان ریحان عسلی
10 اسفند 91 1:51
پست آنچه گذشتتم باشه واسه فردا


آره دیگه ، فردا اونوقت حوصله ات سر می ره یا باید پست های تکراری بخونی
مامان ماهان
14 اسفند 91 0:42
مبارکه سارا جونم. بسیار هم زیبا. انشاالله همیشه خوشبخت باشین. بابا ایول به آقا مجید سلاممممممممم مارم بهشون برسونید. یه لطفی هم بکنن این روزهارو به دوست گرامشون یادآوری کنن ممنوننشون میشم