کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

انچه گذشت ...

1391/12/6 13:26
نویسنده : مامان سارا
527 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم

سلام همه امیدم

سلام هستی و دارایی مامان

سلام کیانم ...

.... آنچه گذشت ( اول بزار از اینکه یه چند وقتی وبلاگتو به روز نکردم ازت عذرخواهی کنم و برات می گم که دلیلش چی بود )

دندون سوم و چهارم و پنجم و ششمت با هم دراومدتعجب

خدارو شکر این چهار تا دندون با کمترین اذیت دراومدن ، چقدر همه منو از اینکه دندون بالای بچه که در میاد خیلی اذیت میشه می ترسوندن نگران

هنوز موفق نشدم یه عکس درست حسابی از دندونات بگیرم وروجک جونم .

چند تا مهمون نا خونده به نام گال آخ

چند وقت پیش که داشتم لباساتو عوض می کردم متوجه یه جوش تقریبا بزرگ زیر بغلت شدم ، اولش فکر کردم ممکنه جای نیش پشه باشه ، به مرور زمان بزرگ و متورم شد و شبیه زخم شد ، به همین خاطر بردمت پیش دکترت ، دکتر منصوری معاینه کرد و تشخیصش این بود که متخصص پوست بهتر معاینه ات کنه .

بعد از چند روز از یه متخصص پوست وقت گرفتم و ایشون که ..... چی بگم !!! شربت سفالکسین و دیفن هیدرامین و دو تا پماد تجویز کرد ( حالا چرا آنتی بیوتیک !!! ؟؟؟ گفتم که متخصص بود یه وقت فکر کنید از اون دکتر درِ... بودا ؟؟؟!!! ) با دکتر منصوری مشورت کردم و ایشون هم گفتند با دوره کوتاه آنتی بیوتیک را مصرف کنی شاید مشکل عامل ویروسی داشته !!!!!

بعد از چند روز از مصرف آنتی بیوتیکت که گذشت علاوه بر اون زخمای کوچک و بزرگ که حالا بجز زیر بغل روی زانو و شکم و پهلو و زیر بغل دست دیگه ات هم زده بود ، پوست بدنت پر شد از دون دونا ریز و قرمز

( واااااااااااااااای خدا از استرس دیونه شدم ، شبونه زنگ زدم دکتر منصوری ، گفت خوردن دارو متوقف و اگه تا فردا دون دونا کمتر نشد یه ویزیت بریم پیشش .

دون دونا بهتر نشد ، رفتیم مطلب دکتر منصوری ، و ایشون یه متخصص پوست دیگه رو توصیه کرد ولی اینبار بیمارستان رازی ( بیمارستان فوق تخصصی پوست ) ، روز جمعه با بابایی بردیمت بیمارستان رازی ولی  تو قسمت اورژانس فقط چند تا انترن بودن و گفتند شنبه بریم که متخصصاشون باشن .

شنبه 28/11/91 مرخصی گرفتم و با مامان جون بردیمت بیمارستان رازی و یه خانم دکتر با نمک ( به خاطر این می گم با نمک که فقط بیمارای خانوم ویزیت می کرد و از پذیرفتن آقا معذور بود !!!!!نیشخند) ولی آقا پسر منو ویزیت کرد و خدا خیرش بده ناراحتی پوستیتو تشخیص داد .

گفتند عامل انگلی بنام گاله که از طریق تماس پوستی منتقل میشه ، پسرم نمی دونم کی ناقل این بیماری بوده که به تو منتقل شده ولیکن خدارو شکر تا امروز از پمادا و شربت ( ضد حساسیت و ضد خارش ) که استفاده کردیم همه چیز داره خوب پیش می ره و دون دونا که از بین رفتن ولیکن هنوز چندتا مهمون ناخونده موندن !!!!!!!

این اولین دلیلی که تو این مدت فرصت نداشتم وبلاگتو آپ کنم

آنچه گذشت ادامه دارد ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

پرهام
6 اسفند 91 15:28
انشالله که همیشه سالم باشه


ممنونم
مامان نسرین
7 اسفند 91 1:09
ای وای عزیز دلم بمیرم براش ایشالله که زود زود همش خوب میشه .

قربونش برم چند تا عکس بزار ببینمش عسلمو


عکس که حتماً
مریم (مامان نگین)
7 اسفند 91 12:32
بلا به دور!!!


بلا نبینی خواهر
مامان محمد و ساقی
8 اسفند 91 13:41
ای بابا بیچاره بچهحتما" نمیتونست بهتون بگه که میخاره
ایشا... زودتر خوب بشه


آره طفلکی هر وقت می خواستم پوشکشو عوض کنم شروع می کردن به خاروندن خودش
طفلک پسرم خیلی اذیت شده
مامان ماهان
14 اسفند 91 0:35
الهی خاله برات بمیره که اذیت شدی. بلا ازت دور باشه عشقم.آمین