کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

اسفند ماه : از خانه تکانی تا دل تکانی

1391/12/9 14:14
نویسنده : مامان سارا
598 بازدید
اشتراک گذاری

از خانه تکانی تا دل تکانی

( نوشته ای که چند روز پیش از روی بیلبورد یکی از خیابان ها خوندم )

کیانم سلام ،

می خوام از اولین خانه تکانی که شاهدش هستی برات بگم ، ما بزرگترا در طول سال چندبار خونه تکونی می کنیم متفکر ( چون بیکاریم )، مهمترین و با شدت ترین خونه تکانی مربوط به اسفند ماهه تعجب 

به خیال خودمون و به چشم ظاهرمون اطمینان می کنیم و کوچکترین گرد و غبار روی اسباب های خونه رو غبارگیری می کنیم و یکی مثل مامانت ( یعنی من ) یه روز مرخصی می گیریم و از صبح تا شب کل خونه رو تکون می دیم چون تا پایان سال دیگه وقت نمی کنه و با یک پسر وروجک نمی شه تکوندن خونه رو به چند روز طول داد ...

( شایان ذکر است دوشنبه یعنی دو روز پیش مرخصی گرفتم و شما رو گذاشتم خونه مامان جون و از صبح تا ساعت 4 بعداز ظهر به اتفاق بابا مجیدت و از 4 تا 9 شب بدون اتفاق کسی خونه تکونی کردم )

...و خیلی هم خوشحال و خرسند از اینکه برای سال جدید آماده شدیم و دیگه هیچ کاری نداریم ولی ...

اینو برای خودم می گم که یادم بیاد هنوز یه کاری دارم انجام بدم و برای تو می نویسم که بدونی غبار و زنگار بر دل نشسته رو هم باید پاک کرد ، مامانی دل تکانی خیلی مهم تر از خانه تکانی است ، خداوند به صراحت از زنگار قلب ها و دل ها گفته و گفته که همین زنگارها باعث لجاجت و بهانه جویی انسانها می شود ، پس همان طوریکه هر از گاهی لازم است که خانه هامون از زنگارها و غبارها پاک بشه ، دلهامون هم باید دل تکانی بشن .

خصوصاً تو دنیای امروز ِ ما ، گرد و غباری که رو دلهامون بشینه خیلی زیاده ، پس کیانم ، دل تکانی دلت رو هیچ وقت فراموش نکن ، می خوام که مثل روز اول که فرشته بدنیا اومدی و دلت پاک ترین دل دنیا بود همیشه از پاکی برق بزنه .

کیانم ، همیشه خوب باش

از همون خوب هایی که من عاشقش هستم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

الی مامان
9 اسفند 91 15:22
همیشه خوب باش معجزه
کمک کن خوب بمانیم آقا


الی مامی آراد
10 اسفند 91 1:09
مامان سارا منکه مطمئنم خونه تکونی دلت رو هر روز انجام میدی مامان به این مهربونی و خوبی


مامان الی ، اینروزا کمی بهم ریخته ام و دارم همش بد میارم ، فکر کنم باید هر روز دل تکانی داشته باشم شاید از زنگار دلم باشه ، نه ؟
ممنونم از تعریفتون
مامان ریحان عسلی
10 اسفند 91 1:43
سلام
خسته نباشی بابا خدا قوت چه زیبا نوشتی سارا تو هم
خصوصی


سلامت باشی مادر ، امسال بر خلاف سالهای پیش که بدون بچه خونه تکونیم نیمه دوم اسفند انجام میشد ، نمیه اول تموم شد
ممنونم خانومی
مامان ریحان عسلی
10 اسفند 91 12:14
نه جونم منظورم شما نبود ببین چه مامان خوبیم وسط خونه تکونیم اومدم وبت
حالا فک کن ریحانم روی پاهام نشسته و یه دستی دارم می تایپم قدرمو بدون


عزیزمی ، خسته نباشید ، با اون سوهان عسلی چطوری خونه تکونی می کنی میشه بگی ؟ منکه گذاشتمش خونه مامانم
نرگس
10 اسفند 91 13:33
خسته نباشی مامان سارا جون ..........پسر گلتو هم ببوس از طرف من و ترانه
زینب مامان فرشته آسمونها امیر عباس
11 اسفند 91 1:49
سلاااااااااااااااااااااااااااام...
ماکه داریم میریم ...
اما انشالله اومدم عکس کیان و بذار تا ببینم دلم براش تنگ شده


سفر بی خطر زینب ِ عزیز ؛ التماس دعا
مامان کیان
11 اسفند 91 19:22
وووووی مگه با این شیطونا میشه خونه تکونی کرد خواهر؟؟؟من که خونه تکونی نمیکونم


آره به شرطی که بگذاریش پیش مامانت مثل من
فلوریا مامان دیانا
12 اسفند 91 9:29
سلام سارا جون، خوبید؟ هزار ماشاله به این گل پسر ناز و خوشگل. وااااااااااااااای چه وبلاگ قشنگی داره این شازده کوچولو. نمیدونید که چقدر از اشناییتون خوشبخت شدیم و با کما افتخار شما رو لینک کردیم. ایشاله دوستان خوبی برا هم باشیم. بوس ویژه از طرف منو دیانا از روی ماه کیان جووووووووووووووووووووووون


ممنونم عزیزم ، ما هم خوشحالیم از آشنایی با شما و دیانای ناز .
بوس برای شما
مامان محمد و ساقی
13 اسفند 91 23:22
خسته نباشی سارا جون.خدا قوت خیلی هم زیبا نوشتی مثل همیشه
مامان ماهان
14 اسفند 91 0:52
خدا قوت عزیزم. جیگر طلارو ببوس.