اسفند ماه : از خانه تکانی تا دل تکانی
از خانه تکانی تا دل تکانی
( نوشته ای که چند روز پیش از روی بیلبورد یکی از خیابان ها خوندم )
کیانم سلام ،
می خوام از اولین خانه تکانی که شاهدش هستی برات بگم ، ما بزرگترا در طول سال چندبار خونه تکونی می کنیم ( چون بیکاریم )، مهمترین و با شدت ترین خونه تکانی مربوط به اسفند ماهه
به خیال خودمون و به چشم ظاهرمون اطمینان می کنیم و کوچکترین گرد و غبار روی اسباب های خونه رو غبارگیری می کنیم و یکی مثل مامانت ( یعنی من ) یه روز مرخصی می گیریم و از صبح تا شب کل خونه رو تکون می دیم چون تا پایان سال دیگه وقت نمی کنه و با یک پسر وروجک نمی شه تکوندن خونه رو به چند روز طول داد ...
( شایان ذکر است دوشنبه یعنی دو روز پیش مرخصی گرفتم و شما رو گذاشتم خونه مامان جون و از صبح تا ساعت 4 بعداز ظهر به اتفاق بابا مجیدت و از 4 تا 9 شب بدون اتفاق کسی خونه تکونی کردم )
...و خیلی هم خوشحال و خرسند از اینکه برای سال جدید آماده شدیم و دیگه هیچ کاری نداریم ولی ...
اینو برای خودم می گم که یادم بیاد هنوز یه کاری دارم انجام بدم و برای تو می نویسم که بدونی غبار و زنگار بر دل نشسته رو هم باید پاک کرد ، مامانی دل تکانی خیلی مهم تر از خانه تکانی است ، خداوند به صراحت از زنگار قلب ها و دل ها گفته و گفته که همین زنگارها باعث لجاجت و بهانه جویی انسانها می شود ، پس همان طوریکه هر از گاهی لازم است که خانه هامون از زنگارها و غبارها پاک بشه ، دلهامون هم باید دل تکانی بشن .
خصوصاً تو دنیای امروز ِ ما ، گرد و غباری که رو دلهامون بشینه خیلی زیاده ، پس کیانم ، دل تکانی دلت رو هیچ وقت فراموش نکن ، می خوام که مثل روز اول که فرشته بدنیا اومدی و دلت پاک ترین دل دنیا بود همیشه از پاکی برق بزنه .
کیانم ، همیشه خوب باش
از همون خوب هایی که من عاشقش هستم .