اولین پست در سال 92
یا مقلب القوب والابصار
عشق سال 91 مامان سلام ، عشق سال 92 مامان سلام ، عشق تمام سال های عمرم سلام ....
کیانم ، سال نو مبارک ...
در سال گذشته فکر می کردم چند تا پست به عنوان پست های آخر سال 91 بتونم بنویسم ولیکن چرا وقت نشد نمی دونم ! آخه من تا 28 اسفند سرکار بودم
چه سالی خواهد بود سالی که وجودت شروعش را برای ما متفاوت کرد ، 4 سال گذشته من و بابایی لحظه تحویل سال در سکوت ، به سالی که گذشت و به سال جدیدی که پیش رو داشتیم خیره می شدیم و با خدا حرف می زدیم ولی امسال چه متفاوت بود لحظه تحویل سال ... تو بودی ، تو بودی ، تو بودی ، سفره هفت سین و سال نو ....
تحویل سال ساعت 2:31 ظهر بود و تو از صبح که از خواب بیدار شدی ، شروع کردی به شیطونی و من و بابا مجید از صبح که بیدار شدیم کارهای ناتموم آخر سال رو انجام می دادیم !!
بعد از چیدن سفره ( البته میز ) هفت سین و انجام کارها شما رو بردم حمام ! و چقدر بعد از حمام دوست داشتی بخوابی و چقدر من و بابایی دوست داشتیم لحظه تحویل سال بیدار باشی و به هر ترفندی بود بیدار نگه داشتیم ،
و به محض تحویل سال ، چشماتو مالیدی و شیر خوردی و خوابیدی ...
ولی عیدت مبارک بهار مامان ...
و اما هفت سین امسال ما ...
در ادامه مطلب ...
چقدر سعی کردم که یه عکس خوب با سفره هفت سین داشته باشی
موفق شدم نه ؟!!!
و اما هفت سین امسال ما علاوه بر 7 تا سین 1 ک هم داشت
خدایا سپاسگزارتم
مجیدم بابت همه چیز ممنونم
کیانم بابت وجودت ممنونم
.
.
.
دوستان عزیزم سال نو مبارک