مسافرت بابا مجید و تنهایی من و پسرم
پسر گلم سلام.
امروز جمعه ٩٠/١١/٢١ بابا مجید و آقا جون ، مامان جون و خاله آذر رفتند کربلا . سفرشون خوش و انشاا.. به سلامتی برند و برگردند .
ولی جاشون خیلی خالیه . من که صبح کلی بغض کردم و بابایی با اس ام اس منو دلداری می داد و می گفت به فکر نی نی باش .
چند لحظه پیش که با بابایی صحبت کردم گفت که ناهار خوردند ، نماز خوندن ودوباره راه افتادن .
ولی از همین الان دلم براش تنگ شده و تا 10 روز دیگه نمی دونم چیکار کنم.
ولی از اینکه تو با منی و با تکونایی که می خوری یکم دلداریم می دی ممنونم .
پسرم فعلاً خداحافظ تا بعد ( راستش حالم خیلی گرفته )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی