کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

جای نگرانی نیست ...

1392/2/9 18:59
نویسنده : مامان سارا
870 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان عزیزم که بزگترین موهبت خداوند در این دنیای پر از حادثه است...

ممنونم که با کامنتهایی که می گذاشتید جویای احوال من و کیان بودید ...

من بعد از 8 روز ( از 92/1/27 تا 92/2/4) از بیمارستان مرخص شدم !!!!!!!!!!!!

بیمارستان و روزهای سخت گذشت .....

خدایا بخاطر سلامتی که به ما انسانها دادی و ما قدر نمی دونیم و شکر شایسته بجا نمیاریم هزار بار سپاسگزارم...

خدایا یک لحظه دستمان را رها نکن ...

خدایا ممنونم بخاز اینکه باز من کنار کیانم ...

خدایا سلامتی و سعادت رو روزی بی پایان پدر و مادرم ، همسرم و خواهرانم قرار بده که در این روزهای سخت کنارم بودند ...

خدایا تو را هزاران بار شکر

 

پ.ن 1 : روزهای سخت رو هر چند سخته ولی حتماً خواهم نوشت

پ.ن 2 : مینا جون خصوصی داری !

پ.ن 3 : سه روز تا تولد کیان باقی است چیکار کنم ؟!

پ.ن 4 : فردا بخیه هامو می کشن ، می ترسم !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان محمد و ساقی
9 اردیبهشت 92 19:10
سارا جونم سلام وای فدات شم مردم از نگرانی فهمیده بودم عمل کردی بیشتر نگران اون یکی بودم خدا رو شکر که الان سلامتی گلم خدا رو شکر کنار کیان هستی از خدا برات سلامتی میخوام ایشالله همیشه اعضای خانواده در کنارت باشن بخیه کشیدن که درد نداره عزیزم.تو میتونی. تولد کیان هم برگزار میشه.فکر نکنم جشن باشه دو خانواده کنار هم باشین و جشن بگیرین.اولین تولد و فراموش نشدنی ترین تولد مواظب خودت باش تو رو خدا منو بیخبر نذار. از یهویی رفتن دوستان خیلی میترسم.خیلی نگرانشون میشم.این تو خون منه که نگران باشم و نه بی تفاوت دوستون دارم.کیانم رو ببوس
ابجی (آرمان)
9 اردیبهشت 92 19:34
خدا رو شکر. ما خیلی نگران بودیم
مامان طه
9 اردیبهشت 92 19:38
ایشالا به زودی خوبتر بشی عزیزم گلم برورم
پرهام ومامانش
9 اردیبهشت 92 22:11
مامی کوروش
10 اردیبهشت 92 7:54
سارا جون شرمنده نمی دونستم ، مشکلت همون سنگهای صفرات بود عزیزم ؟ چی کارشون کردی ؟ الان بهتری ؟ انشا... دیگه برای مریضی پات رو بیمارستان نذاری ، سلامتی ات از همه مهمتره . یک کیک کوچولو و جمع مهربون خانواده می شه یک تولد خاطره انگیز . همیشه که نباید تم و این حرفها باشه . مواظب خودت باش عزیزم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
10 اردیبهشت 92 11:08
____█████____█████ ___██♥◊◊◊◊██_██◊◊◊◊♥██ _██♥◊◊___◊◊█_█◊◊___◊◊♥██ ██♥◊◊_____◊◊█◊◊_____◊◊♥██ ██♥◊◊______◊◊◊______.◊◊♥██ ██♥◊◊_______◊________◊◊♥██ _██♥◊◊______________◊◊♥██ __██♥◊◊___________◊◊♥██ ____██♥◊◊_______◊◊♥██ ______██♥◊◊__◊◊♥██ ________██♥◊◊ ___________██♥◊◊ _____________██♥◊◊ _______________██◊ آســـــــــمانی پر گل دشـــــــــــــــــــتی پر ستاره تقدیم به تویی که بهشــــت زیر پایت است ... ♥ روزت مبارک بانو ♥
zohre,mamane kiyan
10 اردیبهشت 92 15:07
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ... روزتون مبارک سارا جان ان شالله بهترشید خانمی
مریم(مامان نگین)
10 اردیبهشت 92 16:20
عزیزم!
مامان مریم
10 اردیبهشت 92 18:41
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . . خدا رو شکر که خوبی عزیزم...
مامان ریحان عسلی
10 اردیبهشت 92 18:43
سلام عزیزم بالاخره درد طاقتتو کم کرد و عمل کردی ایشالا که زودی خوب بشی به نظرم یکمی دیرتر جشنشو برگزار کن ،،،،،،،،،،،،،،،،،،، *;%”* *%;;%”* *;%*;%”*. *;*;%;*%*, )i( ( ) این دسته گلم تقدیم به تو ، روزت مبارک
نرگس مامان باران قلنبه
11 اردیبهشت 92 0:39
اخه الهی بمیرم سارا جونم چی کشیدی تو این چند روز بمیرم برای کیان گلم که مامانش نبود چیکار میکرد عزیزم خدا روشکر که مرخص شدی دوستتون دارممممممم[ماچ راستی گلم روزت مبارک
مامان راضیه
11 اردیبهشت 92 12:59
وای خدا رو شکر که خوبی خدا روشکر که مشکل حل شده ایشالا بدون درد بخیه ها رو هم می کشی خیلی نگرانت بودیم نگران تولدم نباش می دونم که خیلی با سلیقه ای در کمترین زمان و کمترین امکانات یه مهمونی خوب کوچولو می تونی بگیر یا یکم با تاخیر اشکالی نداره که
مامان مرضیه
11 اردیبهشت 92 13:10
ای مامان مهربون... فرشته آسمون روزت مبارک باشه ایشالا سلامت باشی و سایت بالای سر فرزندانت ( بچه های آینده و الان) باشه
زینب مامان امیرعباس فرشته آسمونی
11 اردیبهشت 92 19:25
سلام سارا جون ... چرا جواب اس ام اسامو نمیدادی به خدا نمیدونستم بستری شدی... ببخش ... الان بهتری انشالله ؟ روزت مبارک مامان مهربون
زهره مامان آریان
12 اردیبهشت 92 11:16
امیدوارم هرچی زودتر بهتر بشی و دیگه با بیمارستان کاری نداشته باشی. تولد هم که حتما نباید خیلی زرق و برق داشته باشه.مهم دور هم بودنتونه. که امیدوارم همیشه در کنار هم خوش باشید. کیان عزیزم رو ببوسین.
مامان کیان
12 اردیبهشت 92 15:21
واااااااااای خدا بد نده سارا جون چی شده؟؟؟ پس چرا من بی خبر بودم ایشالا که الان خوبی عزیزم
مامان ماهان
12 اردیبهشت 92 15:54
سلام سارا جون. ایشالا زودتر خوب میشی. ایشالا دیگه پات به بیمارستان باز نشه. دوستم سال دیگه براش تولد مفصل بگیر. مراقب خودت باش کیان جیگرم ببوس
صفورا مامان آوا
29 اردیبهشت 92 15:13
واااااااااای سارا جوون ااخی بمیرم بی خبر بودم شرمنده خیلی کار داشتم این چند وقت الان اومدم ببینم کجایی پیدات نیست که دیدک بیمارستان بودی تو رو خدا بگو ببینم چی شده !!!!