خداحافظ ای ...
امروز 26/1/92 رفته بودم دفتر پردیس ( پارک فن آوری ) همکارا یه مراسم خداحافظی ترتیب داده بودند. خیلی لطف داشتند و کلی آرزوهای خوب برای من و تو کردند .
منم به پاس از لطفشون این ایمیل رو براشون فرستادم :
سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند
به پاس از همه دوستان و همکاران گرامی
خداوند منان را شاکرم که بر من منت نهاد تا بخشی از عمر خویش را در جمع با صفا و پر محبت شما همکاران گرامی سپری کنم ، به یقین ادعا میکنم که طول این مدت بهترین روزهای زندگی کاری ام بوده و هرگز فراموش نخواهد شد .
و با سپاس و قدر دانی از الطاف مدیران گرامی ، از خداوند متعال نعمات بی کران و استمداد و پشتیبانی برای شما عزیزان آرزومندم و با امید به اینکه از صمیم قلب قصورهای اینجانب را بخشیده و این حقیر را
حلال فرمایید ، همگی شما را به خداوند بزرگ می سپارم .
بودن در کنار شما افتخاری ست که تا همیشه به آن خواهم بالید
و
خاطره های شیرین شما همواره در صفحه ی ذهنم جاوید خواهد ماند
و واقعاً parsonline فراموشت نخواهم کرد
من و همکارای بخش فروش وتمدید ADSL
من و مینا جون که جایگزین من شد .
بهش تبریک می گم و براش آرزوی موفقیت دارم
من و سحر جون مامان آمیتیس چشم قشنگه خاله
و لطف زیادی که بهم داشتند و هدیه ای که برام گرفته بودند
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای ...