کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

کیان بلدی بگی ....

1392/7/7 13:56
نویسنده : مامان سارا
1,417 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم که داری یاد میگیری  حرف بزنی ...

مامان

بابا

داداش ( به پسرخاله ات می گی )

اینا = الناز

امی= امید ( عمو امید منظورته)

عمو = راننده آژانس ، عمو امید ، عمو محمد ، سوپر مارکتی ، گاهی اوقات هم بابات

آپ = آب

باشه= هر وقت می گم به او دست نزنی ، اونجا نری ، اینکارو نکنی ، مراقب خوت باش ، به عشوه می گی باشه

بلدی عمو زنجیر بافو بخونی البته ما می خونیم شما می گی بِیه یعنی بله

ولی جواب مثبتت شده نه ، وقتی تشنته می گم آب می خوای می گی نه ، آب می خوری و سیر شدی می گم سیر شدی می گی نه ، می گم میای بغل مامان می گی نه ولی میای بغلم ...

از صدای حیونا:

گارگار یعنی غار غار کلاغه

بع بع

هاپ هاپ

هر وقت هم ازت می پرسیم پیشی چی می گه می گی بیا بیا بیا ...

اونم بخاطر اینکه یه روز با خاله مناز بیرون بودیم هر بار که پیشی دیدی خاله مهناز گفته پیشی بیابیا پیش کیان حالا تو هم فکر می کنی بیابیا صدای پیشی !!!

پر پر = صدای پروانه

باز و بسته شدن دهنت = صدای ماهی

و کاری که می کنی و من عاشقشم ؛ هر وقت یه چیزی می خوای و من انجام نمی دم ویا بهت نمی دم سریع شروع می کنی به بوس فرستادن یا اینکه میای لباتو می چشبونی به لبابم

تو اصطلاح ما بزرگترا بهش میگن خر کردن آقا پسر ، فهمیدی !!!

و من چقدر این طور خر کردنتو دوست دارم !!!

هر وقت ازت می پرسم مامانو دوست داری با یه نازو عشوه دخترونه و با آهنگ میگی

نننننه

هرکی بشنوه فکر می کنه می خوای بگی بله

ولی این نه تو از صدتا آره برام شیرین تر

ولی من برای همیشه و تا ابد می گم آره دوست دارم کیانم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان کیان کوچولو
8 مهر 92 1:34
ای جااانم به سلامتی عزیزم
سحر مامان آمیتیس
8 مهر 92 9:53
ای جووووووووووونم عشقم فدات شم بااون غارغار گفتنت آخ که چقدردلم برات تنگ شده
الی مامی آراد
9 مهر 92 17:17
ای جونم قربون اون حرف زدنت بشم الهی دلمون براتون خیلی تنگ شده بود


دل ما هم حسابی تنگ شده بود برای همتون
مامان مهساجون و معین جون
8 آذر 92 9:40
این همه بوس وقلب خوشجل برای کیان جون شیرین زبون