سلام همه زندگی من
سلام پسر عزیزم
می دونم الان اگه به تاریخ این پست و پست قبلی نگاه کنی ممکنه بگی مامانم یک ماهه به وبلاگم سر نزده ولیکن شرمنده مامانی ، خواهش می کنم ناراحت نشو . نو هر لحظه و هر ثانبه در قلب و وجود منی و من هیچ وقت غافل از یادت نیستم . ولی این ماهِ آخر سال خیلی سرم شلوغه و دلیل دیگش این بود که تقریباً دو هفته ای مریض بودم ( سرماخورده بودم ) و سرکار نمی رفتم .
از طرفی خانه تکونی عید هم بود که مامان جون و خاله مهناز زحمتشو کشیدن ( ازشون ممنونم )
و اینکه من تا پایان اسفند ماه سر کار می رم و بعدش مرخصی هام شروع می شده باید کارامو تحویل بدم و گزارشات پایان ماه و سال را تهیه و تحویل بدم ....
پس عشق مامان الان بخند و بقیه خاطراتو بخون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی