کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

الناز کوچولو و آقا مرتضی ( دختر و پسر خاله آذر )

1390/11/21 21:37
نویسنده : مامان سارا
1,974 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم سلام .

می خواستم یه چیزی در مورد الناز دختر خاله ات برات بنویسم بنابراین اول عکس هاشونو گذاشتم تا بتونی کاملاً تصورش کنی . ( مرتضی اولین نوه مامان جون و الناز دومین نوه و قربونت برم شما هم نوه سوم هستی )

صبح که از ترمینال رسدیم خونه مامان جون ، الناز خیلی بهونه گیر شده بود ( بهنونه مامانش ) تا رسید دنبال کیف پولش می گشت ، تا بعد از ظهر پیداش نکرد .

بعداز ظهر پشت کامپیوتر بودم برگشتم دیدم رو تخت نشسته و  و دوتا دست کوچولوشو زذه زیر چونش و داره توی کیفشو با ناراحتی نگاه می کنه ، رفتم پیشش دیدم عکس مامانش که توی کیف پولش بوده  رو با چشمهای اشک آلود نگاه می کنه ، بغلش کردم و قربون صدقش رفتم و بهش گفتم منم دلم برای مامانم تنگ شده بیا باهم گریه کنیم و دوتایی چشمامون از اشک براق شد . ( قربون دل کوچولوش برم که نمی تونه دوری مامانشو تحمل کنه ) .

راستی بابایی چند لحظه پیش زنگ زد و گفت به زودی به مرز می رسند . خداروشکر.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سحرمامان آمیتیس
24 بهمن 90 6:38
الهی ای جاان دلش واسه مامانش تنگ شده سارا جوونم غصه نخوری هاا نی نی میفهمه خیلی مواظب خودت باش
maman nasrin
26 بهمن 90 0:59
akhey che nazan in bache ha ishalah sevomin naveh ham be salamati biad
سحرمامان آمیتیس
13 اسفند 90 2:29
سلام ساراجونم حالت خوبه؟چراعکس های سیسمونی رونمیزاری؟حال جوجو خوبه؟3-4بارزنگزدم شرکت گفتن یاجلسه ای یاحالتبده نمازخونه ای میخواستم بزنگم به موبایلت گفتم شایدخواب باشی ولی فردا حتمازنگمیزنم نگران شدم.مواظب خودت باش
خاله سمیه
22 اسفند 90 15:44
سلام سارا جونم ببخشید تاالان نظر نزاشتم برات اخه تعداد این وبلاگا ماشاالله تو شرکت داره زیاد میشه چقدر دختر خواهرت نانازه ازپدره مهربون نی نی اقا مجید درخواست داریم عکسای مربوط به سیسمونی نی نی رو زودتر بزاره ما ببینیم بابا دلمون غش رفت