جنسیت فرشته مامان معلوم شد
نازنیم ، چقدر برای این روز ، لحظه شماری کردم که بدونم
یا
بالاخره روز سه شنبه 8/9/90 رفتم سونوگرافی و معلوم شد که شما یه آقا پسر نازی که مامان از همین الان عاشقت شده .
پسر گلم ، یه اعتراف می کنم امیدوارم ناراحت نشی . من دوست داشتم نی نی دختر باشه ولی الان که پسری واقعاً عاشقتم و خوشحالم که پسری .
زمان سونوگرافی بابا پیشم نبود ( کارش داشت نمی تونست بیاد) وقتی بهش زنگ زدم از خوشحالی بال درآورده بود .
از جلوی ساختمان آزمایشگاه زنگ زدم به مامان جون ، به خاله آذر ، خاله مهناز ، زن عمو فروغ ، خیلی از دوستام و همکارام هم که می دونستن خودشون زنگ می زدند . نیم ساعتی اونجا بودم و داشتم تلفنی صحبت می کردم .
بعد رفتم دنیای نور و برای پسر قشنگم خرید کردم .
متینه و نگار از همکارام سر اینکه تو پسری یا دختر با هم شرط بندی کرده بودند ، الیته متینه از اولش می گفت که تو پسری . نگار شرطو باخت و باید متینه رو ببره کافی شاپ .
خیلی وقت بود که مامانی فرصت نمی کرد بات حرف بزنه . یک هفته فبل از عروسی عمو امید خیلی سرم شلوغ بود و نمی تونستم برات چیزی بنویسم . ببخشید مامانی.
چند روزی هم تو شرکت سرم خیلی شلوغه و کارام زیاد شده و نمی تونستم برات بنویسم.
پسر مهربونم
الان که دارم برات می نویسم ماه محرمه ، ماه محرم ماهیه که امام حسین (ع)و خانواده اش به شهادت رسیدن . پسر امام حسین (ع) بنام علی اصغر (ع) در سن 6 ماهگی به شهادت رسید.
دیروز یعنی 6 ماه محرم روز شهادت علی اصغر بود و در مصلی تهران همایش شیرخوارگان حسینی گرفته بودند ، امروز عکس هاشو دیدم نی نی های کوچولو که همگی لباس سقا تنشون بود .
عسل مامان ، انشاءا...سال دیگه محرم این لباسو تنت می کنم و مب برمت اونجا. تا همیشه علی اصغر و امام حسین (ع) پشت و پناهت بشه .
پسر گلم ، خاله مهناز برات یه کفش خوشگل خریده که انقدرکوچولو که عاشقشم.
خودمم برات اولین چیزیکه خریدم یه کفش الستار آبی رنگ و یه لباس سرهمی که واسه زمستون سال دیگه می پوشی .
منتظرم این چند روز عاشورا وتاسوعا تمام بشه برم برات خرید کنم .
بهترین و قشنگرتین لباسارو برات می خرم عسلم .
عشق مامان من الان تو شرکتم و خیلی سرم شلوغه پس فعلاً خداحافظ تابعد .