برای دوست عزیزم سحر و فرشته کوچولوش آمیتیس
چه لطیف است حس آغازی نو
و چه زیباست روز آغاز تنفس…
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
آمتیس عزیزم ، یکسال پیش این موقع مامان سحر مرخصی بود و روز شماری می کرد برای اول دی ، شب یلداشو با کلی استرس گذروند جون صبح زود باید میومد استقبال یه فرشته کوچولو .
اون فرشته کوچولو که الان جنابعالی هستید داری یکساله می شی
آمیتیسم تولد یک سالگیت مبارک عزیزم
هندون شب یلدای امسال مامان و بابات شیرین ترین هندونس بی شک !
سحر چقدر زود گذشت اون روزا ، چقدر زود این فرشته ها دارن از ماهگی به سالگی می رسن
دوست عزیزم سالروز مادر شدنت مبارک
( آمیتیس این هدیه وبلاگیته از طرف من و دوست پسرت کیان )
( هدیه تولدت محفوظه نفسم )
بوووووووووووووووووس برای تو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی