این روزهامون ...
پسرم فقط می خوام بگم که داره خوش می گذره ...
تو این تعطیلات ما مسافرت نرفتیم ، فقط چند جا عید دیدنی رفتیم و چند نفر اومدن خونمون عید دیدنی و تقریباً از صبح تا شب رو تو خونه می گذرونیم ( به لطف نداشتن ماشین !!! ) ولی فقط داره خوش می گذره
چون تو هستی ...
هستی من همیشه باش ...
و اما امسال تو اولین عیدی هاتو گرفتی ، بابا می گفت نری باز تو وبلاگ کیان بنویسی که کادو چی گرفتی !!!
کیانم ، آقا جون و بابا خشایار عیدی پول دادن
خاله آذر، خاله مهناز، عمو امید، خاله سحر برات لباسای خوشگل عیدی گرفتن
و کلی عیدی دیگه از عموهای من و عمه و دختر عمه های بابایی ..
دست همگی درد نکنه و دوباره سال نوشون مبارک ..
ولی اقای همسر من عیدی که گرفتم رو خیلی دوست دارم می خوام از اینجا هم ازت تشکر کنم
پس نگو چرا نوشتی
و اما منم برای بابایی کفش عیدی خریدم و عکسی هم ننداختم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی