کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

باید که عشق ورزیدباید که مهربان بود / زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست

1391/2/7 20:29
نویسنده : مامان سارا
1,860 بازدید
اشتراک گذاری

کیان عزیزم سلام .

شعری که تو عنوان نوشتم ، در صفحه اول وبلاگ آمیتس که خاله سحر براش نوشته:

 می خوام برات یه خاطره غم انگیز بنویسم مامانی . بابای خاله سحر ( مامان آمیتیس ) فوت کرد .

( روز شهادت حضرت فاطمه (س) به خاک سپرده شد/ خانم فاطمه زهرا شفاعتشو بکن )

عزیز دلم ، دلم به اندازی یه دنیا گرفته ، الان هم فقط منو تو خونه ایم بابایی بابت یک موضوع کاری الان رفت بیرون . دلم یه عالمه گریه می خواد ولی پسرم بخاطر تو نمی تونم

نمی دونم چی بگم ، فقط اینکه همه کارهای خدا رو حکمته و خواست فقط خواست خداست .

ما هم تسلیم به خواست خداییم . فقط برای سحر جون و خانوادش صبر از خدا می خوام که بتونه این غمو تحمل کنه .

بخاطر وضعیت خاصم نتونستم برم مراسم خاکسپاری ، ولی فردا تو خانقا صفی علیشاه ( نزدیک خونه مامان جون ) مراسم سوم گرفتن که حتماً می رم .

 خدایا برای بنده هات بهترین چیزها رو بخواه و اگه روزی غمی خواستی بدی ، صبر و تحملشم بده .

مامانی بیا امروز که پنج شنبس برای بابای خاله سحر ، و همه رفتگان فاتحه بخونیم .

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمداالله رب العالمین ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)