بازگشت به کار و روز های سختی که بدون تو داره می گذره
عزیز مامان سلام .
عشقم ،همه زندگی مامان ، من از دیروز یعنی اول آبان ماه ( ١٢ روز زودتر از پایان شش ماهگیت ) برگشتم سرکار ، دیروز و امروز غمگین ترین ساعت ها رو گذروندم . البته دیروز ساعت ١٢ مرخصی گرفتم و زود اودم خونه مامان جون .
امروز هم از صبح بیشتر از ٥بار زنگ زدم خونه مامان جون و حالتو پرسیدم ، با مامانی حرف زدی ، بعضی دارم که حتی نمی تونم گریه کنم . فقط منتظر ساعت ٤:٣٠ هستم تا زودی بیام پیشت عسلم .
کیانم من الان شرکتم و باید به کارام برسم . همکارای شرکت هم بابت برگشت به کارم و خیر مقدم به عزیز دل مامان که شش ماه پیش به دنیا اومدی پیام تبریک رو سایت داخلی شرکت گذاشتند .
کیان مامان دوستت دارم .
عسلم به زودی می یام و یه عالمه برات می نویسم .( از خاطرات قبل از برگشت به کار)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی