یه روز خوب با ماهان گوگولی
کیان مامان ، دوباره سلام
چند روز پیش یعنی جمعه برای ناهار مزاحم عمو سعیدینا ( دوست دوران مدرسه ای بابا ) شدیم ، آقا ماهان پسرشون که الان شده 2 سال و دو ماهش حسابی جیگر شده
ما وقتی شما 40 روزه بودی عمو سعیدینا رو دیدیم و الان ماهان واسه خودش جوجویی شده
دستشون درد نکنه حسابی تو زحمت افتادن ، منیره جون (مامان ماهان ) دوباره با دستپخت خوشمزه اش باعث شد که ما چند کیلویی اضافه وزن پیدا کنیم دستپختش واقعاً خوشمزه است مثل ماماناست
مثل من ( خوب چیه )
انقدر بهمون خوش گذشت که تا نزدیکای شب اونجا بودیم
وااااااااای ماهان می اومد روبه روی تو می نشست و صداشو نازک می کرد می گفت جااااااااااانم
آخه فینگیلی ... چیکارت کنم
عمو سعیدنیا هم شرمندگی ما رو به عرش رسوندن و واسه دندون درآوردن شما کادو دادن
( ایشاا... جبران کنیم تو شادی هاشون )
منیره جون چون می دونم وبلاگ کیان و می خونی دوباره ازتون تشکر می کنم و خواهش می کنم شما هم تشریف بیارین تا چند ساعتی با هم خوش باشیم
اینم عکس شما و آقای ماهان جیگر من
تازه رسیده بودیم و شما هنوز یخت باز نشده بود ( عاشقه جذبه مردونتم عشقم )
ببین کیان، ماهان مثل فرشته ها شده با اون شیشه شیرش