وقتی دوست و هم بازیت جاروبرقی بود
کیانم سلام ،
مامانی خوبی ؟ عشق من که من بی نهایت عاشقتم . الان سر کارم و خیلی هم دلم برات تنگ شده .
با یه دست دارم تایپ می کنم با یه دست خونه مامان جونو گرفتم
ای قربون صدات برم که الان داری تلفنی با مامان حرف می زنی
عشق مامان 12 دی ماه رفتیم چکاپ ماهانه :
قدت ( که من قربون قدت بشم ) شده 71 سانتی متر
وزنت ( که من باز فدات بشم ) شده 8کیلو 400 گرم ( چرا توپول نمی شی جوجه مامان )
و دور سر 5/45 که دکتر گفت خیلی عالیه ( ای قربون مغز و سر کوچولوت بشم )
کارای جدید که می کنی :
جیغ بازی
من می گم کیان بیا با هم جیغ بازی کنیم 1 , 2 , 3 جیییییییییییییییییغ بعد از چند ثانیه توهم جیغ می کشی تا جاییکه گلوت خشک می شه و به سرفه میوفتی
چهار دست و پا و بلند شدن
چهار دست و پا می ری با مهارت بسیار و با سرعت زیاد ، می تونی از لبه میز و مبل و پایه صندلی بگیری و بلند بشی و انقدر سر پا می ایستی که از خستگی شروع می کنی غرغر و بعذشم گریه
بای بای
وقتی بات بای بای می کنیم بجای اینکه دستتو تکون بدی سرتوتکون می دی
و اما ....
هر وقت جارو برقی میارم وسط تا اتاقارو جاروبرقی بکشم چنان با سرعت خودتو می رسونی بهش و سعی می کنی ازش بالا بری که نگو .
صورتتو می گیری بالای اون قسمتی که باد گرم جاروبرقی ازش خارج میشه و انقدر تو همون حالت می ایستی که از گرماش لپات قرمز می شه و گلوت خشک میشه
فقط ببین باد گرم که داره می خوره تو صورتت چه شکلی شدی
یکم که بازی می کنی می ری سروقت دسته جاروبرقی
و ظاهراً خوشت نمی یاد و دوباره می ری سروقت خود جارو برقی !!!
کیان، عزیز مامان همیشه خوب باش ، از همون خوبهایی که من عاشق هستم