فروردین 92 و خاطراتش
عشق مامان سلام چندوقتی بود می خواستم چند تا از عکسای جدیدتو بزارم که فرصت نمی شد ، تو این مدت این روزها بر ما گذشت : 1 فروردین که تولد مامان جون و خاله سمیه بود ( طفلی ها چون اولین روز عیدِ همیشه تولدشون کمرنگ میشه ) 9 فروردین تولد مرتضی (پسرخاله آذر) و باباش بود که چون مادربزرگش تازه فوت کرده تولدی در کار نبود (خاله فدات بشه ) ولی باز ما دلمون نیومد و با خاله سمیه هماهنگ کردیم بدون اطلاع خاله آذر یه تولد کوچولو خونه مامان جون گرفتیم : تولد 16 سالگیت مبارک عشق خاله خیلی دوست دارم مرتضی جونم ، ایشاا... کیک جشن فارغ التحصیلی دکترات رو بخوریم (چون می دونم خیلی حواست به درسته و آرزوهای زیادی براش داری ) سیزده بدر که جایی ...
نویسنده :
مامان سارا
15:11